روانشناسی کودک چیه و چرا باید بلدش باشیم؟
بیا اول ببینیم این روانشناسی کودک که هی میگن چیه.به زبان ساده، یعنی یاد گرفتن اینکه بچهها چطور فکر میکنن، چه احساسی دارن و چطور دنیا رو میبینن.مثلاً چرا یه بچه دوساله همهچیز رو میریزه زمین؟ یا چرا یه بچه پنجساله از تاریکی میترسه؟ این علم به ما نشون میده که تو هر سنی، بچهها چه نیازهایی دارن و ما چطور میتونیم بهشون کمک کنیم.
حالا چرا برای ما والدین و مربیها مهمه؟ چون بچهها مثل یه خمیر بازین که هنوز شکل نگرفتن.هر کاری که ما میکنیم، یه رد روی این خمیر میذاره.اگه با عشق و آگاهی باهاشون رفتار کنیم، میتونیم بهشون کمک کنیم که هم اعتماد به نفس داشته باشن، هم آدمای مهربون و مسئولیتپذیری بشن.مثلاً یه بار یه مادر بهم گفت: «از وقتی فهمیدم پسرم تو این سن به توجه بیشتر نیاز داره، دیگه کمتر غر میزنم و بیشتر باهاش حرف میزنم.باورم نمیشه چقدر رفتارش عوض شده!» این یعنی یه ذره اطلاعات، میتونه معجزه کنه.
نکتههای کلیدی که باید تو جیب هر والدین و مربی باشه
خب، حالا که فهمیدیم قضیه چیه، بریم سراغ چندتا نکته کاربردی که هر والدین و مربی باید بدونه.اینا رو با مثال و روشهای ساده توضیح میدم تا هم یاد بگیری، هم بتونی همین امروز ازشون استفاده کنی.
1.تشویق و تحسین: یه کلید جادویی برای قلب بچهها
بچهها با تعریف و تشویق انگار بال درمیآرن.وقتی یه کار خوب میکنن و شما بهشون یه «آفرین» ساده میگید، چشماشون برق میزنه و دلشون میخواد بازم اون کار رو تکرار کنن.این کار اعتماد به نفسشون رو میبره بالا و حس میکنن که دیده میشن.
- چطور تشویق کنیم که جواب بده؟
- به جای اینکه فقط بگی «تو بهترینی»، بگو «وای، چقدر قشنگ تونستی اسباببازیهات رو جمع کنی!» اینطوری میفهمه تلاشش مهمه.
- یه وقتا با یه بغل یا یه شکلات کوچولو هم میتونی نشون بدی که کارش رو دوست داشتی.
- مثلاً اگه داره نقاشی میکشه، بگو «این رنگایی که انتخاب کردی خیلی قشنگن، چطور به فکرت رسید؟»
- یه مثال از زندگی واقعی:
بچهم یه روز سعی کرد خودش صبحونهش رو آماده کنه، ولی نصف شیر رو ریخت رو میز.بهش گفتم: «آفرین که خودت دست به کار شدی، دفعه بعد با هم تمرین میکنیم که دیگه نریزه!» هم خوشحال شد، هم دفعه بعد بیشتر دقت کرد.
2.ارتباط مؤثر: حرف دل بچهها رو بشنو
بچهها شاید کوچیک باشن، ولی کلی حرف برای گفتن دارن.اگه بهشون نشون بدیم که برامون مهم هستن و به حرفاشون گوش میدیم، یه پل قشنگ بینمون درست میشه که هیچوقت خراب نمیشه.
- چطور خوب باهاشون حرف بزنیم؟
- وقتی دارن یه چیزی تعریف میکنن، گوشی رو بذار کنار و با دقت نگاهشون کن.
- ازشون سوالای ساده بپرس: «امروز توی پارک چی دیدی؟» یا «دوستت امروز چی بهت گفت؟»
- اگه ناراحتن، نگو «بیخیال شو»، بگو «میفهمم که ناراحتی، بگو چی شده؟»
- یه مثال روزمره:
دخترم یه روز اومد گفت: «معلمم امروز بهم گفت نقاشیم قشنگه.» بهش گفتم: «واقعاً؟ نشونم بده ببینم چطور کشیدی!» نیم ساعت باهام حرف زد و آخرش گفت: «مامان، تو بهترینی!» این یعنی ارتباط!
3.مدیریت رفتار: بدون داد و هوار، آروم و مطمئن
بچهها گاهی لجبازی میکنن، وسایل رو پرت میکنن یا یهو وسط مهمونی غوغا راه میندازن.طبیعییه! ولی این که ما چطور جواب بدیم، خیلی مهمه.داد زدن یا زدن، فقط اوضاع رو بدتر میکنه.بیایم یه راه بهتر پیدا کنیم.
- چطور رفتارشون رو درست کنیم؟
- قانونای ساده بذارید و بگید چرا: «نمیتونیم رو مبل بپریم، چون ممکنه بیفتی.»
- اگه کار بدی کرد، حواسش رو پرت کن: «بیا به جای اینکه دیوار رو خط خطی کنی، با هم یه نقاشی بزرگ بکشیم.»
- صبور باش؛ اگه یه بار جواب نداد، بازم امتحان کن.
- مثال از یه روز شلوغ:
پسرم یه روز تو مغازه شروع کرد به دویدن و قایم شدن.به جای اینکه عصبانی بشم، گفتم: «بیا باهم مسابقه بدیم ببینیم کی زودتر سبدا رو پر میکنه!» هم آروم شد، هم کلی خندیدیم.
4.بازی و یادگیری: با شادی، همهچیز رو یاد بگیر
بازی برای بچهها فقط سرگرمی نیست؛ یه راه بزرگ برای یاد گرفتنه.از ساختن یه برج با لگو گرفته تا قایمباشک، همهشون دارن به بچهها چیزای جدید یاد میدن.
- چطور بازی رو به یادگیری وصل کنیم؟
- یه بازی ساده مثل پازل بهشون بدید و بگید «ببینم میتونی اینو درست کنی؟»
- خودتون هم باهاشون بازی کنید؛ مثلاً بگید «بیا خونهبازی کنیم، تو مامان باش من بابا!»
- از هر بازی یه سوال بپرسید: «فکر میکنی این ماشین چرا تند میره؟»
- یه خاطره بامزه:
یه روز با پسرم با قوطیهای خالی یه برج ساختیم.وسطش گفتم: «فکر میکنی اگه اینو بندازیم چی میشه؟» خودش امتحان کرد و کلی ذوق کرد که حدسم درست بود.هم بازی کردیم، هم یه چیز کوچیک یاد گرفت.
5.الگوبرداری: بچهها کپی ما هستن
اگه بخوام یه جمله بگم، اینه: بچهها هر کاری ما میکنیم رو میبینن و تقلید میکنن.پس اگه میخوایم آدمای خوبی بشن، باید خودمونم خوب باشیم.
- چطور الگوی خوب باشیم؟
- اگه میخوای مودب باشه، خودت جلوش به همه «لطفاً» و «ممنون» بگو.
- وقتی عصبانی میشی، بهش نشون بده چطور آروم میشی: «من الان یه کم عصبانیم، میرم آب بخورم.»
- کارای خوب رو جلوش انجام بده، مثل مرتب کردن خونه یا کمک به بقیه.
- مثال از زندگی خودم:
یه روز داشتم با تلفن حرف میزدم و گفتم «ممنون که زنگ زدی.» یه ساعت بعد، پسرم به دوستش گفت: «ممنون که باهام بازی کردی!» خودمم شوکه شدم که چقدر زود یاد گرفت.
این نکتهها رو چطور توی روزامون بیاریم؟
حالا که این پنج تا نکته رو یاد گرفتی، وقتشه ببینی چطور میتونی هر روز ازشون استفاده کنی.این چندتا ایده رو امتحان کن:
- تشویق رو فراموش نکن:
هر روز یه چیز کوچیک پیدا کن که بتونی بابتش بگی «آفرین»، مثل اینکه خودش لیوانش رو شست. - حرف زدن رو جدی بگیر:
شبها قبل خواب، پنج دقیقه بشین کنارش و از روزش بپرس.یه عادت قشنگ میشه. - بازی رو به برنامهت اضافه کن:
هفتهای یه بار، یه بازی جدید باهاش امتحان کن.حتی اگه فقط با بالشا خونه بسازید! - خودت رو چک کن:
اگه میخوای بچهت صبور باشه، خودت جلوش صبر کن؛ مثلاً توی ترافیک غر نزن!
یه دوست که مربی مهدکودکه بهم گفت: «از وقتی این روشها رو توی کلاس امتحان کردم، بچهها هم آرومتر شدن، هم خودم کمتر خسته میشم.» تو هم امتحان کن، قول میدم نتیجهش رو ببینی.
اگه اشتباه کردیم، چی کار کنیم؟
هیچکس کامل نیست.یه روزایی حوصلهمون کمه، یه وقتایی صدای بچهمون میره رو مخمون و یه کم تند حرف میزنیم.اشکالی نداره! بچهها قلبشون بزرگه و میفهمن.فقط کافیه بعداً بری پیشش و بگی: «ببخشید اگه امروز یه کم عصبانی شدم، تو بهترینی برام.» اینطوری هم خودت آروم میشی، هم بهش یاد میدی که اشتباه کردن عادیه و مهم اینه که درستش کنیم.
حرف آخر: بچهها بهترین سرمایهمونن
تربیت بچهها مثل درست کردن یه باغ قشنگه.اگه با حوصله و عشق بهشون توجه کنیم، یه روز میبینیم که چقدر خوب رشد کردن.این نکتههای روانشناسی که باهم حرفشون رو زدیم، مثل آب و آفتابن برای این باغ.از همین امروز شروع کن: یه تشویق ساده، یه حرف زدن از ته دل، یا یه بازی بامزه.بچهها ارزش این وقت گذاشتن رو دارن و تو هم میتونی بهترین آدم زندگیشون باشی.به خودت و به اونا اعتماد کن و از این راه قشنگ لذت ببر!